داو آخر

ساخت وبلاگ
 

- بگو: من شب به سوی کاترین بازگشته‌ام.

- من شب به سوی کاترین بازگشته‌ام.

- اوه، عزیزم تو برگشتی، نه؟

- آره.

- من چقدر تو رو دوس دارم، رفتنت چه بد بود. دیگه که نمی‌ری؟

- نه. همیشه برمی‌گردم.

 

 

وداع با اسلحه - ارنست همینگوی

 

 

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 168 تاريخ : پنجشنبه 23 اسفند 1397 ساعت: 6:52

 

گفتم: من فکر می‌کنم بهتره صحبت جنگ رو تموم کنیم. اگه یک طرف دست از جنگ بکشه که جنگ تموم نمی‌شه. اگه ما دست از جنگ بکشیم، تازه بدتر می‌شه.

پاسینی با لحنی جدی گفت: دیگه بدتر از این نمی‌شه. هیچ‌چیزی بدتر از جنگ نیست.

- شکست بدتره.

پاسینی باز هم جدی گفت: من باور نمی‌کنم. مگه شکست چیه؟ آدم می‌ره خونه‌ش.

- میان دنبالت. خونه‌ت رو می‌گیرن. خواهراتو می‌گیرن.

 

 

وداع با اسلحه - ارنست همینگوی

 

 

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 158 تاريخ : پنجشنبه 23 اسفند 1397 ساعت: 6:52

 

- دختر مخترا چطورن؟

- از دختر مخترا خبری نیس. حالا دو هفته‌اس که هیچ عوض‌شون نکردن. من دیگه نمی‌رم اونجا. اصلا قبیحه. دختر نیستن که. مثل هم‌قطارای قدیمی آدم می‌مونن.

- اصلا نمی‌ری؟

- چرا. فقط می‌رم ببینم چیز تازه‌ای آوردن یا نه. یه سری می‌زنم. همه سراغ تو رو می‌گیرن. واقعا قباحت داره که اینا اینقد بمونن که با آدم رفیق بشن.

 

 

وداع با اسلحه - ارنست همینگوی

 

 

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 161 تاريخ : پنجشنبه 23 اسفند 1397 ساعت: 6:52

 

 

ابیات بالا را به چشم شعر نگاه کنید، زیرا شعر هر چه باشد یاوه است و آنچه را که گفتن آن به نثر گستاخی است موجه می‌نماید.

 

 

شیاطین (تسخیرشدگان) - فئودور داستایوفسکی

 

 

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 129 تاريخ : پنجشنبه 23 اسفند 1397 ساعت: 6:52

  شاتوف روی یک صندلی در گوشه‌ای نشست و کف دو دستش را روی زانوان تکیه داد و به آرامی گفت: «آدم‌های کاغذی! فکرهاشان همه چاکرمآبانه است. هیچ اصالتی ندارد.»اندکی ساکت ماند و بعد ادامه داد: «کینه هم در کار داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 124 تاريخ : پنجشنبه 23 اسفند 1397 ساعت: 6:52

 

 

شما به عمد یک موجود بینوا و یک عاجز سراپا رسوا را برای بررسی‌تان انتخاب کرده‌اید، زن کتک‌خوری را که بدنش سراپا کبود است، و تازه می‌دانید که این بیچاره از عشق مضحکش به شما می‌میرد و با این حال فریبش می‌دهید فقط برای این‌که ببینید کارش به کجا می‌کشد.

 


شیاطین (تسخیرشدگان) - فئودور داستایوفسکی

 

 

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 178 تاريخ : پنجشنبه 23 اسفند 1397 ساعت: 6:52


اما این کارها لذتی نصیبش نمی‌کرد. به این کارها، چنان‌که به ضرورتی نامطبوع با تنبلی و بی‌میلی و حتی از روی ملال تسلیم می‌شد.
...
شرارت او شاید از شرارت هر دوی آن‌ها روی هم نیز بیشتر بود، اما شرارت او سرد بود و آرام و اگر بشود شرارت را به این صفت وصف کرد می‌توان گفت که شرارتی خردمندانه بود، یعنی زشت‌ترین و نفرت‌انگیزترین شرارت‌ها.

 

 


شیاطین (تسخیرشدگان) - فئودور داستایوفسکی

 

 

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 148 تاريخ : پنجشنبه 23 اسفند 1397 ساعت: 6:52

 

خواهش می‌کنم بذار وقتی اجباری نداریم، دروغ نگیم.

 


وداع با اسلحه - ارنست همینگوی
 

 

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 130 تاريخ : پنجشنبه 23 اسفند 1397 ساعت: 6:52

 

- ما دعوا نمی‌کنیم.

- نباید بکنیم. برای این‌که فقط ما دو نفر هستیم و تو این دنیا دیگه همه‌ش دیگرون هستن. اگه اختلافی میون ما پیدا بشه، اون وقت ما می‌ریم جزو دیگرون می‌شیم.

 


وداع با اسلحه - ارنست همینگوی

 

 

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 194 تاريخ : پنجشنبه 23 اسفند 1397 ساعت: 6:52

 

- ترسو هزار دفعه می‌میره، شجاع فقط یک‌ دفعه.
- خوب آره. کی گفته؟
- نمی‌دونم.
گفت: احتمال داره خودشم ترسو بوده باشه. چون درباره‌ی ترسوها خیلی چیزا می‌دونه، درباره‌ی آدم‌های شجاع هیچی نمی‌دونه. آدم شجاع اگه باهوش باشه شاید دوهزار بار می‌میره. چیزی که هست اینه که به زبون نمیاره.

 


وداع با اسلحه - ارنست همینگوی

 

 

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 168 تاريخ : پنجشنبه 23 اسفند 1397 ساعت: 6:52